• وبلاگ : مثلث يک ضلعي
  • يادداشت : پدر حضرت آدم كي بود ؟
  • نظرات : 2 خصوصي ، 25 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     

    سلام

    وبلاگ پر باري داريد اين ادرس وبلاگم است اموزش بستن شال و روسري مي خواستم نظرتون را بدونم در ضمن به قسمت آرشيو موضوعيم برويد پر از مطالب توپ

    باتشکر اميد

    + از خدا بي خبر 
    قياس جالبي بود.البته همه ما تجلي خدا هستيم مگر نه اينکه خدا در خلقتش تجلي کرده است؟!حالا يه جوري بايد مشي کنيم که شرمنده خدا نشيم .ما پاره تن اوييم و زندگي يعني لحظه لحظه خدا شدن.
    سلام...
    مريم پاكي را رسم زندگي خود قرار داد و به خاطر همين محبوب الهي شد و اين راه تا قيامت باز است كافي است كمي فرمان را به سوي اين جاده اشنا كنيم

    من که ميگم اگر کمي فکر کنيم...
    همه ي ما سزاوار پسر خدا بودن هستيم...
    از يه قطره آب به اين شکل پديد اومديم...
    ميدوني، وقتي ميگن حضرت ادم پدر و مادر نداشته يا حضرت مسيح پدر نداشته، انگار مايي که داريم پدرمون چيکار کرده؟؟؟ اين رشد انساني تجلي عظمت خلقت خداست، همه ي ما پسران خداييم
    که البته لفظ پسر و پدر چون محدود به کالبد خاکي انساني هستند براي ذات اقدس الهي اصلا قابل وصف نيستن، پس بهتره بگيم تک تک ما مخلوق خاص خداييم، اين معجزه ي بوجود آمدن و رشد انسان به خوديه خود خيلي عجيبه، اونقدر عجيب که حتي نبودن اين يه قطره آب و بجود آمدن خود به خودي هم در کنارش اگر فکر کنيم منطقيه...


    عشق يعني مادر ، صبر يعني زن ، نور يعني دختر ، مهر يعني خواهر ، هر کدام که هستي عشق صبر نور يا مهر روزت مبارک نمايش تصوير در وضيعت عادي

    سلام عليکم
    سالروز ولادت موفور السرور قائمه ي عرش و فرش، اسوه تمام عيار مکارم و قله رفيع فضائل، يگانه کفو مولانا اميرالمومنين علي عليه السلام، زهراي مرضيه جناب صديقه ي طاهره سلام الله عليها رو به ساحت مقدس جناب ولي عصر ارواحنا له الفداه و خدمت شما تبريک و تهنيت عرض مي کنم.
    فاطمي باشيد و فاطمي بمانيد
    دعا بفرمائيد


    سلام....
    ياس ها پيغمبران خانه اند.....
    ان شاالله فاطمي زندگي کنيد.
    ميلاد ياس پيامبر و روزتان مبارک!

    خوش به سعادت ما که فرشته چون مريم س را خدا در قرآن ناام برده و پاکي اش را تجليل کرد!

    قسمت دوم ـ خطبه حضرت زهرا(عليهاالسلام) در مسجد و در بستر بيمارى

    در منابع اهل تسنن به مطلب (ناراضى بودن حضرت فاطمه عليهاالسلام از شيخين- خليفه اول و خليفه دوم-) تصريح شده است:

    1- ابن قتيبه در كتاب الامامة و السياسة، ص14، و نيز محمد بن يوسف گنجى شافعى در باب 99 كفاية الطالب.
    از ديگر مصادرى كه گواه بر خشم و غضب حضرت زهرا(عليهاالسلام) بر برخي از صحابه است خطبه ايشان در مسجد است. كه در مصادر اهل تسنّن خطبه مذكور ضبط شده است:
    (در قديمي‎ترين نسخه در كتاب بلاغات النساء، نوشته ابوالفضل احمد بن ابى طاهر مروزى، که متولد 204 و متوفاى 280 هجرى است حاوى خطبه‎هاى بليغ زنان عرب است.
    آيا الفاظ سنگين و سرشار از استدلال خطبه فدکيه، دليل بر مصائب و رنج‎هاى وارده بر حضرت زهرا عليهاالسلام بعد از وفات پدر بزرگوارشان نيست؟!

    2- بلاغات النساء، صص 23 و 24، چ بيروت .
    3- ابن ابى الحديد، شرح نهج البلاغه، ج 4، ص78 .
    4- المناقب، احمد بن موسى كه سند آن منتهى به عايشه است .
    5- السقيفه، ابوبكر احمد بن عبدالعزيز جوهرى كه از بزرگان اهل تسنن است و در كتابش به سندهاى مختلف اين خطبه را نقل كرده است.
    آيا الفاظ سنگين و سرشار از استدلال خطبه فدکيه، دليل بر مصائب و رنج‎هاى وارده بر حضرت زهرا (عليهاالسلام) بعد از وفات پدر بزرگوارشان نيست؟!
    پس از چند روز حضرت در اثر مصائب و لطمات وارده در بستر بيمارى قرار گرفتند و هنگامى كه خبر به زنان مهاجر و انصار رسيد شايد براى جبران و كاهش اشتباهات مردانشان به عيادت آمدند و از احوال حضرت پرسيدند؟ حضرت در پاسخ به اين سؤال فرمودند:

    «قالت: اصبحتُ و الله عائفة لدنيا كنّ، قاليةً لرجالكنّ»؛ «به خدا سوگند صبح كردم در حالى كه از دنياى شما بيزارم و بغض مردان شما در دلم جاى گرفت.»
    آيا اين سخنان كسى نبود كه پيامبر (صلى الله عليه و آله) درباره‎اش فرمود: من به شادى‎اش شادمان هستم و در ناراحتى او ناراحت... ؟!!

    و از طرفى در كتب اهل تسنن آمده است كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) در مورد حضرت فاطمه زهرا (عليهاالسلام) فرمودند: «فاطمةُ بضعة منى، فمن أغضبها، أغضبنى»؛ فاطمه پاره تن من است، غضب او ، غضب و ناراحتي من است.
    لازم به ذکر است که علامه امينى در جلد 7 كتاب الغدير، صفحه 232 نام شصت تن از علماى اهل تسنن را ذكر كرده‎اند كه حديث فوق را در كتب خويش آورده‎اند.

    و يا اين كه «ان اللهَ تبارك و تعالى يغضبُ لِغضب فاطمة و يرضى لرضاها.»
    و نيز «من غضبت عليه ابنتى فاطمة غضبتُ عليه و من غضبتُ عليه غضب الله.»

    چه شده است كه حال، آن بانوى بزرگوار اينگونه سخن مى‎گويند و اين چنين نارضايتى خويش را اعلام مى‎كنند! آيا بهانه‎اى و ابهامى براى كسى در طول تاريخ باقى مى‎ماند؟!

    پس بنابر آنچه خود اهل تسنن به آن اقرار دارند غضبناك بودن حضرت زهرا(عليهاالسلام) از آنان در مورد صدمه زدن ايشان از جانب برخي از صحابه و تابعين آنان مسلم است و بنابر احاديث صحيح السند كه متفق بين علماى اهل تسنن است صدمه به حضرت زهرا (عليهاالسلام)، اذيت رسول خدا، و آزار خدا را به دنبال دارد و هر كس كه اطلاع اندكى از آيات قرآن داشته باشد، نتيجه خواهد گرفت:

    به راستى چرا تنها دخت رسول اكرم (صلى الله عليه و آله) با فاصله‎اى اندك، شبانه، با دلى پر درد به ديدار حق مى‎رود و تا كنون نيز مزارش مخفى مانده است؟! آيا اين سند زنده‎اى از مصائب و مظلوميت‎هاى ايشان نمى‎باشد؟!

    اولاً صدمه به حضرت زهرا(عليهاالسلام) كه همان اذيت و آازار پيامبر (صلى الله عليه و آله) است، باعث غضب الهى و دور شدن از رحمت خداوند در دنيا و آخرت مى‎گردد.
    «ان الذين يؤذون الله و رسوله لعنهم الله فى الدنيا و الآخرة و اعدّلهم عذاباً مهينا» (احزاب :57)؛ آنان كه خدا و رسول او را به عصيان و مخالفت اذيت مى‎كنند خدا آنها را در دنيا و آخرت لعن كرده (و از رحمت خود دور فرموده) بر آنان عذابى خوار كننده مهيا است .

    والذين يؤذون رسول الله لهم عذابٌ اليم»(التوبه:61)؛ و براى آنان كه رسول خدا را اذيت كنند، عذاب دردناكى است .

    و ثانياً هر كس كه مورد غضب الهى واقع شود گمراه است. چرا كه «و من يحلل عليه غضبى فقد هوى» (طه /81 )؛ و هر كس مستوجب خشم من گرديد همانا خوار و هلاك خواهد شد.
    و ثالثاً هر كس كه مورد غضب الهى واقع شود را نمى‎توان دوست و ياور قرار داد چون كه خداوند مى‎فرمايد:
    «يا ايهاالذين آمنوا لا تتولّوا قوماً غضب الله عليهم»(ممتحنه :13)؛ اى اهل ايمان هرگز قومى را كه خدا بر آنان غضب كرده يار و دوستدار خود نگيريد .
    پس به فرمان خداوند نبايد آنان را كه خدا و رسولش را مورد غضب قرار داده‎اند دوست داشت چرا كه خدا و رسولش، به غضب فاطمه (عليهاالسلام) غضبناك و به اذيت او خشمناك مى‎شوند.


    دوباره اين سوال را از تمام کساني که انصاف و وجداني بيدار دارند مي پرسيم:


    به راستى چرا تنها دخت رسول اكرم (صلى الله عليه و آله)، که پيامبر بارها فرموده بود هرگاه دل تنگ بهشت مي شوم سينه فاطمه را مي بويم. و به اعتراف تاريخ که پيامبر دستهاي اين بانوي دو سرا را مي بوسيدند؛ با فاصله‎اى اندك پس از رحلت پيامبر اکرم، شبانه، غسل مي شود، کفن و دفن مي شود و با دلى پر درد به ديدار حق مى‎رود و تا كنون نيز مزارش مخفى مانده است؟! آيا اين سند زنده‎اى از مصائب و مظلوميت‎هاى ايشان نمى‎باشد؟
    «


    نارضايتى‎هاى حضرت فاطمه زهرا (عليهاالسلام) از برخي صحابه

    از جمله مسائل قابل طرح و بحث كه مربوط به روزهاي آخر زندگي حضرت زهرا (عليهاالسلام) مي‎شود مسئله ناراضى بودن حضرت زهرا(عليهاالسلام) از برخي صحابه رسول خدا است (كه اين نارضايتى حضرت فاطمه عليهاالسلام، موجب نارضايتى رسول خدا و در نتيجه نارضايتى خداوند بارى تعالى را در پي داشت و دارد) ما در اين جا با ذكر اسناد و مداركى از علماي اهل تسنن كه از معتمدين و بزرگان ايشان هستند، اين مسئله و دلائل آن را مورد بررسى قرار مي‎دهيم.

    قسمت اول ـ تدفين شبانه

    از دلايلى كه نارضايتى حضرت زهرا (عليهاالسلام) را مى‎رساند و علماى اهل تسنّن در منابع خويش ذكر كرده‎اند، تدفين مخفيانه و شبانه است. به راستى چرا بايد دختر بزرگوار حضرت رسول اكرم (صلى الله عليه وآله) وصيت نمايند تا ايشان را بدينگونه و شبانه تدفين نمايند؟! و کسي بر پيکر مطهر ايشان نماز نخواند؟!

    پاسخ اين سؤال در لابلاى كتب اهل تسنن موجود مي‎باشد.
    1- محمدبن اسماعيل بخارى در الصحيح، ج 5، ص 177، چاپ احياء الثرات ـ بيروت.
    2- احمد البيهقى در السنن الكبرى، ج6، ص 300، چاپ بيروت.
    3- مسلم بن الحجّاج القشيرى در الصحيح، ج3، ص 1380، چاپ مصر.
    4ـ ابن اثير در كتاب «الكامل فى التاريخ»، ج 2، ص 126 .
    5- حافظ عبدالدّين محمد بن أبى شبيه، ج 4، كتاب المصّنف، ص 141. «انّ عليّاً دفن فاطمه ليلاً.»
    6- اُبى فلاح الحنبلى در كتاب شذرات الذهب، ج 1، ص 15،چاپ قاهره آورده است:
    «و غسَّل فاطمةُ، اسماء بنت عميس و على (عليه السلام) و دفنها ليلاً.»

    به راستى چرا بايد دختر بزرگوار حضرت رسول اكرم صلى الله عليه وآله وصيت نمايند تا ايشان را بدينگونه و شبانه تدفين نمايند؟! و کسي بر پيکر مطهر ايشان نماز نخواند؟!

    7- سيوطى در كتاب الثغور الباسمه، ص 15، چاپ بمبئى آورده است.
    «و غَسلها زوجها على، و صَلّى عليها و دفنها ليلاً»؛ همسرش علي او را شبانه غسل داد، بر او نماز خواند و دفنش کرد.
    8- عبدالرحمن بن عمرو الدمشقى در كتاب تاريخ أبى ذرعة ج1، ص 290 چاپ دمشق گويد: «توفّيت فاطمة، بعد رسول الله (صلى الله عليه وآله) بستّه اشهر، فدفنها على بن ابى طالب ليلاً»؛ فاطمه شش ماه پس از پيامبر رحلت کرد و علي (عليه السلام) شبانه دفنش کرد.
    9ـ ابن ابى الحديد در شرح نهج البلاغه ج 6، ص 50 .
    لازم به يادآورى است كه در منابع ذكر شده در اين قسمت از اهل تسنن، علاوه بر تدفين شبانه به مورد ديگرى نيز توجّه شده بود و آن اعراض حضرت زهرا (عليهاالسلام) از خليفه اول و عدم تكلّم ايشان با او تا زمان وفات است و اين خود نيز دليلى ديگر بر غضب حضرت فاطمه (عليهاالسلام) بر ايشان است.


    سئوالات بي پاسخ شيعه از اهل سنت و وهابيت!؟
    با عرض سلام و ارادت به ساحت مقدس اهل بيت(ع) و پيروان و محبان آل الله

    با توجه به هجمه روزافزون و همه جانبه دشمنان اهل بيت(ع)نسبت به شبهه افكني نسبت به مكتب مقدس اهل بيت(ع)و تشيع، كه عصاره اسلام ناب محمدي(ص) ميباشد و لزوم مقابله با اين حربه دشمن و با توجه به فرمايشات استاد بزرگوار جناب آقاي دكتر قزويني نسبت به لزوم خارج شدن از حالت تدافعي(زيرا همواره علماي شيعه سعي در پاسخ دادن شبهات داشته اند) تصميم گرفتم با راه اندازي اين تايپيك سئوالات و شبهات وارده به اهل سنت را مطرح نمايم تا دوستان عزيز بيشتر قدر اين مكتب سراسر حقانيت شيعه را بدانند و ببينند اهل سنت براي ساده ترين سئوالات ما پاسخي ندارند در حالي كه هر شبهه اي كه نسبت به شيعه درست كرده اند بلطف آقا اميرالمومنين و عالمان وارسته شيعه جوابشان با استناد به كتب خودشان به آنها داده شده است.





    شهادت حضرت زهرا عليهاالسلام از منظر علماي اهل تسنن


    يكى از شبهاتى كه از سوي اهل تسنن مطرح مى‎شود اين است كه جرياناتى چون سوزاندن درِ خانه حضرت فاطمه (عليهاالسلام) و شهادت حضرت محسن(عليه السلام) در جريان هجوم به خانه و ... همه از كارهاى زشت و ناپسندى است كه آن را فقط شيعه نقل كرده و فاقد اعتبار است. ما در اين مقاله قسمتى از عبارات‎ و رواياتي‎ كه علماى اهل تسنن از قرن سوم هجرى تاكنون در كتاب‎هاى خود نوشته‎اند را خواهيم آورد كه تصريحاً و تأويلاً اشاره به وقايع مذكور دارد.

    آتش زدن خانه ي وحي ....

    1ـ ابن أبى شيبه (متوفى 235 ه.ق) در كتاب خود به نام «المصِّنف» جلد هفتم، ص 432 روايت شماره 37045(چاپ بيروت) .
    2ـ ابن قتيبه (متوفى 276 ه.ق) در كتاب خود به نام «الامامة و السياسة» ج 1، ص 12، چاپ مصر.
    3- بلاذرى (متوفى 279 ه. ق) در كتاب خود به نام «انساب الأشراف» چاپ مصر، ج 1، ص 586، تحت عنوان «امر السقيفه» در حديث شماره 1184.
    4- طبرى (متوفى 310 ه.ق) در كتاب خود به نام «تاريخ الاُمم و الملوك» ج 2، ص 443، چاپ بيروت.
    5- مسعودى(متوفى 346 ه.ق) در كتاب خود به نام «اثبات الوصيه» ص 142، تحت عنوان «حكاية السّقيفه» .
    6- ابن عبد ربّه (متوفى 328 ه.ق) در كتاب خود به نام «عقد الفريد» ج 3، ص 64، چاپ مصر.
    7- شهرستانى (متوفى 548 ه.ق) در كتاب معروف خود «الملل و النّحل»، ج 1، ص 57، چاپ بيروت.
    8 ـ ابن ابى الحديد (متوفاى 655 ه. ق) در «شرح نهج البلاغه»، ج 2، ص 56(چاپ بيروت).


    تحصن ياران اميرالمومنين و مخالفت با حکومت سقيفه

    9- اسماعيل عمادالدين (متوفى 732 ه.ق) در كتاب خود به نام «المختصر فى أخبار البشر»، چاپ مصر، ج 1، ص 156.
    10- عمر رضا كحاله در كتاب خود به نام «أعلام النساء» چاپ بيروت، در قسمت حرف «فاء» ذيل نام فاطمه بنت محمد (صلى الله عليه و آله).


    شهادت حضرت محسن (عليه السلام)

    1ـ ابن شهر آشوب در كتاب «المناقب» خود ج 3، ص 132، از كتاب «المعارف» ابن قتيبه دينورى اين واقعه را نقل کرده است.
    2ـ مسعودى در«اثبات الوصيه» ص 142.
    3ـ شهرستانى در كتاب «الملل و النحل» چاپ بيروت، ج 1، ص 57.
    4ـ ذهبى در كتاب «الميزان الاعتدال»، ج 1، ص 139، رقم 552.
    5ـ صفدى در كتاب خود به نام «الوافى بالوفيات»، ج 6، ص 17.
    6ـ الاسفرائينى التميمى در كتاب «الفرق بين الفرق»، ص 107.
    7ـ الحموئى الجوينى الشافعى در كتاب «الفرائد السمطين»، ج 2، ص 35.
    8ـ ابن ابى الحديد معتزلى در «شرح نهج البلاغه»، چاپ بيروت، ج 14، ص 192.

    سلام عليکم
    عرض تبريک دارم به مناسبت ميلاد حضرت فاطمه زهرا (س) و روز زن خدمت شما دوست عزيز
    از اين که به بنده سر زديد خيلي سپاس گزارم .
    التماس دعا
    يا زهرا

    سلام بانو.ممنونم از حضورت.

    ولادت بانوي دوعالم حضرت فاطمه الزهرا(س) و روز زن و روز مادر رو بهتون تبريک ميگم.با ارزوي بهترينها براتون.

    سلام ممنون که سرزديتوبگو پدرزنش کي بود تا من بگم

    با سلام خدمت شما دوست گرامي ما باز گشتيم با مطالب بهتر

    ازدواج ام كلثوم با خليفه دوم :



    اگر بين علي(عليه السلام ) و خليفه ثاني اختلافي وجود

    داشت چرا او دخترش ام كلثوم(عليها السلام ) را به عقد

    عمر در آورد يا اينكه علي (عليه السلام ) معصوم نيست كه

    دخترش را .............................

    منتظر حضور سبزتان هستيم

    يا علي مدد
       1   2      >