مریم وارد شهر شد
یکی می گفت : پدرت مرد بدی نبود.
دیگری گفت : مادرت زن بدکاره ای نبود .
و فقط او به کودک اشاره می کرد.
ناگاه کودک به سخن آمده و گفت:" منم بنده خدا ، بهمن کتاب داده و مرا پیامبر قرار داده است وهر جا که باشم مرا با برکت ساخته و تا زنده ام به نماز و زکات سفارش کرده است ومرا نسبت به مادرم نیکوکار کرده و زورگو و نافرمانم نگردانیده است ..."سوره مریم . آیه 16
و این خلاف آن چیزی است که ما در انجیل می خوانیم که زمانی عروسی بود و مریم به مسیح گفت : شراب تمام شده و او درجواب وی گفت: "ای زن مرا با تو چکار است " یوحنا 2: 4

 

 

نوشته شده در دوشنبه 90/1/29ساعت 12:47 عصر توسط مریم نظرات ( ) |